من بعضی وقتها عاشق آدمهایی می شوم که کم هستند
یعنی حضورشان انگار کمتر باشد ولی همانقدری که هستند برای اینکه تو را شیفته خودشان کنند کافیست
مثلاً همین که آن زن افغانی توی تنها دو بار زندگی می کنیم می گوید:" من از شهرزاد چیزی نپرسیدم،گفتم بالاخره زندگیه دیگه بالا و پایین داره" کافیست تا من دوستش داشته باشم و یادم بماند او با همه سادگیش می داند بعضی وقتها نباید قصه آدمها را پرسید
یا همین که دیشب از توی تاکسی خیره شده ام به بیرون و می بینم آن خانومه که خیلی زینگول است وقت راه رفتن دستش را می گذارد پشت کمرِ دوستش؛ یکجوری که یعنی من حواسم به تو هست،مواظبت هستم،دارم حرفت را گوش می کنم،کافیست تا خانومه که زینگول است را دوست داشته باشم
همین که آقای راننده وقتی ازش می پرسم چقدر تا فلانجا بدهم خدمتتان می گوید:" فلانقدر دخترم"،کافیست تا من مثل یک بابا دوستش داشته باشم و دلم بخواهد وقت پیاده شدن بوسش کنم
یعنی می خواهم بگویم لازم نیست که آدم حتماً کسی را کامل بشناسد،بعضی آدمها حتی اگر یک لحظه هم باشند توی آن یک لحظه ثابت می کنند که خوبند،و همان یک لحظه برای اینکه به اندازه یک عمر دوستشان داشته باشی کافیست
یعنی حضورشان انگار کمتر باشد ولی همانقدری که هستند برای اینکه تو را شیفته خودشان کنند کافیست
مثلاً همین که آن زن افغانی توی تنها دو بار زندگی می کنیم می گوید:" من از شهرزاد چیزی نپرسیدم،گفتم بالاخره زندگیه دیگه بالا و پایین داره" کافیست تا من دوستش داشته باشم و یادم بماند او با همه سادگیش می داند بعضی وقتها نباید قصه آدمها را پرسید
یا همین که دیشب از توی تاکسی خیره شده ام به بیرون و می بینم آن خانومه که خیلی زینگول است وقت راه رفتن دستش را می گذارد پشت کمرِ دوستش؛ یکجوری که یعنی من حواسم به تو هست،مواظبت هستم،دارم حرفت را گوش می کنم،کافیست تا خانومه که زینگول است را دوست داشته باشم
همین که آقای راننده وقتی ازش می پرسم چقدر تا فلانجا بدهم خدمتتان می گوید:" فلانقدر دخترم"،کافیست تا من مثل یک بابا دوستش داشته باشم و دلم بخواهد وقت پیاده شدن بوسش کنم
یعنی می خواهم بگویم لازم نیست که آدم حتماً کسی را کامل بشناسد،بعضی آدمها حتی اگر یک لحظه هم باشند توی آن یک لحظه ثابت می کنند که خوبند،و همان یک لحظه برای اینکه به اندازه یک عمر دوستشان داشته باشی کافیست
۹ نظر:
چه خوب وقتی میام یهو می بینم به روز کردی.این روزها همه وبلاگ ها خاموشن. و خب همین کارت باعث می شه که من دوستت داشته باشم و تو رو یه دوست بدونم.
چه خوب وقتی میام یهو می بینم به روز کردی.این روزها همه وبلاگ ها خاموشن. و خب همین کارت باعث می شه که من دوستت داشته باشم و تو رو یه دوست بدونم.
حالا بازِ از افغانی به عنوانِ فش استفاده کن.
اون افغانی فرق داره با فوش به خدا الف میم،اون محبت هم داره یه کم همراش
اولا که وبلاگت همون گرفتاری کوچه بی دار و درختو پیدا کرده. یعنی کامنت نمی شه توش گذاشت. مصیبته. در ثانیش رو یادم نمی اد. دیشب می خواستم بگم...؟
سلام ایلونیکا
راستش ایمان خلیفه تعریفت رو کرد و اینجا رو بهم معرفی کرد.. پشت سرش نباشه تو روش که بالا سرمه بگم که گفت : خییییییییلی دختر خوبی هستی!!
خوب یعنی چه ؟؟ نفهمیدم.
حالا بگذریم...
هنوز همه قلمفرسایی هات رو نخوندم. ولی حتما حتما همه ش رو می خونم.
اینجا البته چه خوش آب و رنگه!! این اولین خوش اومدن من ازت بوده.
بازم میام.
تو هم بیااااااااااا!!
(همینجوری که گفتم با ناز بیا)
راستی ایلونیکا یعنی چی ؟؟؟؟
:))اتفاقا ایمان هم می نویسه ایلونیکا،ایلونیکا نیس بابا،ایلونکاس
برای فهمیدن معنیش هم:
ر.ک تنهایی پرهیاهو نوشته بهومیل هرابال
من تنهایی پر هیاهو رو نصفه خوندم. باشه می بینم...
ارسال یک نظر