آن شب دو تایی داشتند از روبروم می آمدند و دست آقائه دور بازوی دختره گره خورده بود
بعد دختره داشت یک چیزی را با آب و تاب تعریف می کرد و لبخند می زد
گونه هاش برجسته بودند و بانمک
آرایش هم نداشت
از اینهایی بود که به طرز عجیبی بعد از هر کلمه ای که می گویند آدم دلش می خواهد ببوسدشان
بعد؛فکر کنم وسط حرفش دقیقاً؛یکهو رویش را از آقائه برگرداند سمت ویترین مغازهه
آقائه،یکجور آرامی که دختره نفهمد،پشت سرش را بوس کرد و یک نفس راحت کشید
من که از روبرو می آمدم یک لبخند گل و گشاد (به امتداد هنوز) روی صورتم نشست،ولی اگر آقائه اعتراف نکرده باشد دختره هنوز نمی داند آن شب یک کسی بوسیده اش
و فقط منم و آقائه که خبر داریم
پی نوشت: :دی
بعد دختره داشت یک چیزی را با آب و تاب تعریف می کرد و لبخند می زد
گونه هاش برجسته بودند و بانمک
آرایش هم نداشت
از اینهایی بود که به طرز عجیبی بعد از هر کلمه ای که می گویند آدم دلش می خواهد ببوسدشان
بعد؛فکر کنم وسط حرفش دقیقاً؛یکهو رویش را از آقائه برگرداند سمت ویترین مغازهه
آقائه،یکجور آرامی که دختره نفهمد،پشت سرش را بوس کرد و یک نفس راحت کشید
من که از روبرو می آمدم یک لبخند گل و گشاد (به امتداد هنوز) روی صورتم نشست،ولی اگر آقائه اعتراف نکرده باشد دختره هنوز نمی داند آن شب یک کسی بوسیده اش
و فقط منم و آقائه که خبر داریم
پی نوشت: :دی
۱۴ نظر:
چه قشنگ... یه رازی بین تو و اون آقائه...
بهتر که دختره ندونه.
ازین اتفاقها و مشابه اون واسه خودم هم افتاده.. میدونم. می فهمم. البته من هم جای تو بودم. گاهی هم جای اون دختره...
من فهمیدم بوسم کرده به روم نیاوردم..
خیلی قشنگ ...
دختر فهمیده ! مطمئنم ! تو هم مطمئن باش ... ;)
منم میگم فهمیده دختره...
گاهی آدم مجبوره دزدکی دوست داشته باشه، دزدکی که می گم یعنی حتی دزدکی از خود معشوق! اما در این عشقهای دزدکی لذتیست که در رو بازی کردن نیست!
می دونم مانی،می خوای افغانی بازی دربیارم قضیه عاشقی تو رو لو بدم(طرف در ذهنش فکر می کنه زیادی باحاله):دی
آه ای ایلونکا! تو افغانی هستی؟ من خیال می کردم اسپانیایی یا پرتغالی یا چه میدونم، آمریکای جنوبیای هستی! به هر حال کاریست که شده... اشکالی نداره، راز من رو علنی کن! (وقتی طرف توهم حاد داره! :>)
آه ای ایلونکا! تو افغانی هستی؟ من خیال می کردم اسپانیایی یا پرتغالی یا چه میدونم، آمریکای جنوبیای هستی! به هر حال کاریست که شده... اشکالی نداره، راز من رو علنی کن! (وقتی طرف توهم حاد داره! :>)
آخی. جان.
دیگه قرار وبلاگی نمی ذارین؟
i love your blog.really really do
خیلی ماهی!
چه قدر هم که راز دار بودی شما !
ارسال یک نظر