۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

شباي لعنتي طعم گس بهار/تحويل سال نو تنها سر مزار

قصه آن آدمه را شنيده ايد كه مي‌رود حرم امام رضا و انقدر دعا مي كند توي قرعه‌كشي بانك برنده شود كه حرم به صدا مي‌آيد كه بايد اول حساب بانكي باز كني؟
حالا قصه من را بشنويد
من آدمي‌ام احساساتي و سال به سال هم احساساتي‌تر شده ام (سلام شبهاي روشن؛ طبق معمول)
اين آدم احساساتي هر روز كه گودرش را باز مي كند مي زند روي دكمه جي ميل كه باز شود بلكه وسط اين همه ميل مسخره و مزخرف يك نامه الكترونيكي (ترجمه ايميل همين است؟) به دستش رسيده باشد
و هر روز صندوق خانه را (كه بابت نصبش دوازده هزار تومان گرفته اند لامصبها) چك مي كند بلكه نامه‌اي رسيده باشد
فكر مي كنيد در عرض ده سال زندگي مجازي چند بار اين اتفاق افتاده باشد؟
تقريباً هيچ بار
غير از آن دفعه‌هايي كه من رفتم آيزان مردم شده ام كه
- سلام فلاني،برايم فلان شعر را ايميل مي‌كني؟
- بله
يا فلاني اين يكي چيز را كه فلان جا نوشتي برام مي فرستي؟ - بله
حالا درد كجاست؟
اينجا كه من مثل آقائه كه حساب بانكي نداشت هيچ‌وقت آدمهاي احساساتي نداشته‌ام دور و برم يا داشته ام و احساستشان يكجورهايي "به تو چه" بوده يعني خب من را دوست داشته اند ولي عاشق يكي ديگر، يا من دوستشان بوده ام ولي بهترين دوستشان نبوده ام
خب آدم چه وقت براي كسي نامه مي نويسد؟ وقتي عاشق يكي باشد يا لااقل يكجور عاشقانه اي دوستش داشته باشد
و ديگر چه وقت براي كسي نامه مي نويسد؟ وقتي دلش تنگ باشد يا گرفته باشد و تو آنقدر با ارزش باشي كه بيايد دلتنگي هاش را براي تو بگويد، تو بهترين انتخابش باشي براي شنيدن
من هيچ‌وقت هيچكدام از اين دو تا نبوده ام
يعني هيچ‌وقت نشده كسي عاشق من باشد، قيافه من توي ذهنش باشد وقت باران، خيال من توي كله‌اش باشد وقت خواب، دستهاش را نگاه كند و ياد دستهاي من بيفتد
و هيچ وقت هم نشده آنقدر عزيز كسي باشم كه برايم از چيزهايي بگويد كه با هيچ كس ديگري نمي گويد، كسي دست دلش را پيشم رو نكرده،مي فهميد؟

من آدمي بوده ام تنها و سال به سال هم تنهاتر شده ام.

۴ نظر:

رژیار گفت...

غممان گرفت دختر...

Marjan گفت...

من لايك زدم و شر كردم و ديدم كه كافي نيست .پس اومدم حضوري بگم كه محشر بود.
من يه زماني برا ملت هايكو مي نوشتم تو اتوبوس و تاكسي جا مي ذاشتم . از وقتي هايكو هايي رو كه تو گودر شر كرده ام كسي لايك نزده به اين نتيجه رسيده ام كه احتمالا كار الكي اي بوده .

ناشناس گفت...

ای که حق داری، منم همین حس رو دارم، بدبختی اینه که تازه همه این کارا رو خودم واسه همه رفقام می کنم و کردم، بازم تحوبلم نمی گیرند!

iloneka گفت...

معامله نكن برادر
معاملعه بد است
معامله خر است
من اصلن كلن منظروم از نوشتن اين پست يك چيز ديگه اي بود
به جد و آبادم قسم