۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

خودِ من هم یک روز آدم محکمی بودم
از این آدمهای تکیه گاه
از این آدمها که دلشان برای غم یکی دیگر بیشتر می تپد
از اینها که هر وقت بخواهی هستند
بعد نمی دانم کجای زندگی ام بود که یک روز نگاه کردم دیدم نیستم دیگر
این تکه از وجودم که سنگ صبور بوده؛ آب شده
نمی دانم کی شد که دلم طاقت نیاورد!با یک آهنگ غصه دار بغضم ترکید
مهربانیم خوددار شد
نه که خوددار شده باشد مهربانیم،دلم طاقت نداشت
می فهمید؟!بریده بودم از درد کشیدن
آدمِ صبر کردن نبودم بیشتر از این
حالا هی- به یک تنه کوچک حتی- می افتم زمین وشانه هام می لرزند و انقدر روی زمین می مانم تا یک دستی بیاید بلندم کند یا خودم به زور یک دستی پیدا کنم که با کمکش بلند شوم
همه اینها را برای این می نویسم که بگویم بابت همه همه سنگ صبوری های حالایِ آدمهای دیگری که آزارشان می دهم چقدر ممنونم
چقدر "مرسی ام" به قول آقای آبستن که این همه تنهام نمی گذارند توی روزهایی که شکسته م
پی نوشت:همین چند لحظه پیش داشتم به این یکی آقا هم می گفتم اینکه من بیایم این پست را بنویسم دلیل نمی شود که دیگر سر شماها غر نزنم و سیستم کنونی را تغییر بدهم،توقع همچو چیزی نداشته باشید :دی

۶ نظر:

الف.میم گفت...

این جوری نمی مونه.

الف.میم گفت...

این جوری نمی مونه.

الف.میم گفت...

دو بار اومد. پس دیگه اصلن این جوری نمی مونه.

Abestanioos گفت...

اون جوری هم نمی مونه حتی

iloneka گفت...

:))چه جوری بمونه بهتره؟!

ناشناس گفت...

یه سوالی داشتم.یه مدته ذهنمو مشغول کرده(تو نت هم گشتم ,چیزه خاصی پیدا نکردم.) , این الونکا یعنی جی؟